چکيده:
پژوهش حاضر با هدف بررسي و مطالعه سطح نگرش و انگيزش دانشجويان دانشگاه تهران نسبت به در س معارف اسلامي و نيز ارائه پيشنهاداتي به منظور اصلاح وضعيت اين درس انجام گرفته است. اين پژوهش به روش زمينهاي صورت پذيرفته و دانشجويان دانشگاه تهران جامعه آماري آن را تشکيل دادهاند. نمونه آماري اين تحقيق به شيوه نمونهگيري تصادفي طبقهاي انتخاب شده است و دانشکدههاي ادبيات، فني، هنر، روانشناسي و علوم تربيتي به قيد قرعه در اين نمونه پژوهش حاضر را تشکيل دادهاند. اطلاعات مورد نياز، از طريق پرسشنامه ۵ درجهاي مقياس ليکرت حاوي ۴۲ ماده که در راستاي سؤالات ويژه تحقيق ميباشد، جمعآوري شده است. جهت تجزيه و تحليل دادهها اين پژوهش، از جدول توزيع فراواني و ترسيم نمودار درصدي (آمار توصيفي) و آزمون (خي دو (X2)) (آمار استنباطي) استفاده شده است. يافتههاي پژوهش حکايت از آن دارد که: الف) دانشجويان به طور کلي علاقهمند به پيگيري مباحث اعتقادي ميباشند. دانشجويان دانشکده روانشناسي و علوم تربيتي و هنر به ترتيب بيشترين و کمترين درصد را به خود اختصاص دادهاند. ب) دانشجويان اهداف ارائه درس معارف اسلامي به خوبي نميدانند و دانشجويان دانشکده هر بيشترين درصد را در اين مورد به خود اختصاص دادهاند. ج) دانشجويان عقيده دارند که محتواي ارائه شده در درس معارف اسلامي، نتوانسته است نيازهاي اعتقادي آنان را تأمين نمايد. دانشجويان دانشکده روانشناسي و علوم تربيتي، بيشترين در صد را در اين مورد به خود اختصاص دادهاند. د) جهت نگرش پاسخگويان نسبت به اصل درس معارف اسلامي مثبت ميباشد. دانشجويان دانشکده ادبيات، داراي نگرش مثبتتري هستند. هـ) جهت نگرش پاسخگويان نسبت به اساتيد درس معارف اسلامي منفي ميباشد. دانشجويان دانشکده هنر از نگرش منفيتري برخوردار ميباشند. و) جهت نگرش پاسخگويان نسبت به محتواي درس معارف اسلامي منفي ميباشد. دانشجويان دانشکده فني، از نگرش منفيتري برخوردار ميباشند.