توکل و تکیه انسان بر یک نیروی برتر و توانمندتر زمانی در زندگی او بیشتر نمود ظاهری مییابد که به آن احساس نیاز بیشتری پیدا کند حتی همین احساس، زمانی در انسان نمود بیشتری خواهد داشت که خطرهای فراوانتری او را تهدید کند. یکی از بارزترین مصادیق بروز این حالات در انسان میادین جنگ و نبرد با دشمن است. در این موقعیتها انسان هرچه ضعیفتر باشد نیاز به یک قدرت مافوق را بیشتر درک و احساس می کند.
اما در این مسئله همۀ افراد بشر یکسان عمل نمیکنند انسانهای بزرگ چنان روح بلندی دارند که حتی در چنین اوضاع و احوالی به هر کس و هر چیز اعتماد نکرده به آن تکیه نمیکنند. آنان تنها به خداوند قادر قاهر، که به غیر هیچ گونه وابستگیای ندارد تکیه میکنند. امیر مؤمنان علی علیهالسلام یکی از این نوادر است که گفتار و رفتار او از این ویژگی منحصر به فردش حکایت دارد.
1) گویند در جنگ جمل، هنگامی که مولا علی علیهالسلام پرچم پرافتخار لشکر علوی را به فرزندش محمد حنفیه میسپرد با صلابت تمام به او این گونه فرمود: «اگر کوهها از جای کنده شوند، تو ثابت و استوار بمان دندانها را بر هم بفشار؛ کاسه سرت را به خدا عاریه ده، پای بر زمین میخکوب کن؛ به صفوف پایانی لشکر دشمن بنگر؛ از فراوانی دشمن چشم بپوش و بدان که پیروزی از سوی خدای سبحان است.
پیام تربیتی و اخلاقی
مربی انسانها، امیر مؤمنان علی علیهالسلام به فرزند خویش که نه به همه بشریت این گونه درس بزرگ اعتماد و توکل به قادر متعالی را داده است:
أ) برای پیروزی بر دشمن در میدان جنگ باید همۀ اسباب و علل ظاهری پیروزی به کار گرفته شود. بنابراین دستور مقاومت و ایستادگی در برابر دشمن، به شدیدترین وجه داده شده است؛
ب) فصاحت و بلاغت در کلام آن رادمرد تاریخ بشریت موج میزند. میدان جنگ است؛ پس باید از همه جای سخنانش صلابت و سرسختی و جدیت بیارد، بیان محکم مولاعلیهالسلام در فهماندن معنای واقعی استقامت در برابر دشمن، خطاب به فرزندش بسیار رساست.
ت) پس از آنکه به بهترین و محکمترین وجه، نیت خود را به فرزند فهماندند، برای فریفته نشدن به قوت و قدرت و درایت خویش و فراموش نکردن قدرت خداوند، او را از این امر مهم آگاه ساختهاند که هر چه بکوشی و از قدرت و هوش خویش بهره ببری، بازهم مقهور قدرت بیمانند خداوند خواهی بود. اگر قرار بر فتح و ظفر باشد، این مهم تنها در دست با کفایت اوست و بس.
ث) از این روی فرزندش محمد را به این حقیقت رهنمون شد که تو در میدان جنگ، همه وظایف خود را به بهترین وجه انجام ده و محکم و استوار بایست به گونهای که چشم و گوش و فکرت متوجه دشمن باشد. در عینحال گمان مبر که تو سبب فتح و پیروزی میشوی بلکه بدان که تحقق فتح و پیروزی تنها به دست خداست و تو در مقابل اراده خداوند کارهای نیستی. پس به ناچار باید برای پیروزی بر دشمن تنها به او امید داشته باشی؛
ج) این جزو نکات آشکار و متواتر تاریخ اسلام است که حضرت علی علیهالسلام چنان به قدرت الهی تکیه داشتند که مظهر قدرت قاهرهی او در میدان نبرد حق علیه باطل بودهاند. بنابراین، آنچه به فرزند گوشزد میکردند، همان چیزی بود که خود آن را باور داشتند و در عمل به کاملترین شکل به کار میگرفتند. در یک کلام، او اسیر قدرت لایزال الهی بود و همگان اسیر هیبت خدایی او بودند.
۲) از دیگر نمونههای عالی درس اعتماد و اتکال به خداوند در زندگی پرافتخار امیر مؤمنان على علیهالسلام شیوه درست دعوت به توکل بر خداوند است. حضرت در این شیوه صحیح تربیتی دعوت و سفارش خود را چنان با دلایل محکم بیان میفرمایند که هر شنوندهای را به بهترین وجه قانع میکنند. امام در وصیت به فرزند برومندشان امام حسن مجتبی علیهالسلام چنین فرمودهاند:
پسرم در همه کارهایت خداوند را پناهگاه خود قرار ده؛ چراکه تنها در این صورت به پناهگاهی مطمئن و نفوذناپذیر دست یافتهای، و نیز درخواست تو از خداوند خالصانه باشد، چراکه بخشیدن و محروم داشتن فقط به دست اوست...
پیام تربیتی و اخلاقی
آنچه مولای متقیان، امیرمؤمنان علی علیهالسلام در این وصیتنامه به فرزند بزرگوارشان امام حسن مجتبی علیهالسلام فرمودهاند، همگی درس اخلاق، معنویت و انسانیت در زندگی است. تنها بخشی از این منشور تربیتی را که بهترین پدر در بهترین عبارتها برای بهترین فرزند ترتیب داده است به مناسبت برگزیدهایم، و در حد توان به آموزههای تربیتی و اخلاقی آن اشاره خواهیم کرد.
1) از جمله وظایف پدران تربیت فرزند و زنده داشتن ویژگیهای نیک و پسندیده الهی در اوست، سیره مولای ما امیر مؤمنان علی علیهالسلام تربیت فرزند به بهترین وجه در گفتار و رفتار بوده است. آن حضرت سرآمد انسانهای فرهیخته و صاحب برترین ویژگیهای نیک انسانی و الهی بوده است. از این روی توکل و اعتماد به خداوند را به بهترین شکل به فرزند برومندش آموخته است.
2) امیر مؤمنان علیهالسلام به امام مجتبی علیهالسلام سفارش میکند که اگر در کارها به خداوند تکیه کنی، پناهگاهی مطمئن و نفوذ ناپذیر خواهی داشت، و نیز بخشیدن و محروم داشتن تنها به دست اوست: فإِنَّكَ تُلْجِنَّهَا إِلَى كهف حَرِيرٌ وَمَانِعٍ عزيزٍ.
3) نکته مهم تربیتی و روان شناختی این بیان حکیمانه آن است که حضرت علت مراجعه به ذات مقدس الهی و پناه گرفتن در سایه اقتدار او را، وجود دو ویژگی انحصاری خداوند معرفی کردهاند. آن دو ویژگی عبارت است از اطمینانبخش و نفوذناپذیر بودن آن و دیگر اینکه تنها او دهنده و گیرنده است.
4) اهمیت مسئله از آن روست که بیتردید وقتی انسان از عالم ماده وامانده، در پی پناهگاهی مطمئن میدود نه جایی که نا امن و نامطمئن باشد. دیگر اینکه، آن پناهگاه محکم و نفوذ ناپذیر بوده، به وسیلۀ حوادث و مقدرات روزگار تهدید نشود. در غیر این صورت گرچه در بدو امر تسکین دهنده باشد، سرانجام انسان رها و یله خواهد شد و خداوند از این عیبها و نقصها مبرا و منزه است؛
5) اما دیگر نکته تربیتی امام همام ما این است که فرمود: وَ اَخْلِصْ فِي الْمسألةِ لِربِکِ فاِنَّ بِیَدِهِ الْعَطاءَ والْحِرمانَ؛ تنها از خداوند متعالی بخواه که دهنده و گیرنده فقط اوست، امام دیگر انسانها را به سوی مسئلۀ توحید در قبض و بسط امور دلالت کردهاند. این بخش اخیر گویای آن است که غیر او را بر اعطا و حرمان راهی نیست. امام علیهالسلام چشم فرزند خویش و همه بندگان خداوند را بر آنچه در ظاهر نمود، دارد بسته و همگان را به حقایق عمیقتری رهنمون میشوند؛ اینکه همۀ نعمتهای موجود در دست بشر و نیز محرومیتها از نعمتهای الهی تنها در دست توانای حضرت حق است، و از دست آنان که در این هر دو امر، گاه لاف خدایی می زنند، کاری ساخته نیست؛
6) در پایان بیان این نکته ضروری مینماید که امام با توجهی نیکو از اسمای ذات و صفات حضرت باری در حل مسئله بهره بردهاند تا ما راه گم نکنیم و بدانیم همه چیز اوست و باید هر غیر اویی را کنار نهاد و انقطاع به سوی او داشت.
برگرفته از کتاب ارتباط با خداوند نوشته دکتر اسدالله طوسی